Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، محمدرضا مرادی طادی، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، معتقد است که تغییر پایگاه معترضان و نیز انباشت‌هایی از احساسات ناخوشایند، به سر دادن بعضی شعارها در اتفاقات اخیر منجر شده است.

او در یادداشت خود با عنوان «چرایی رکیک‌گوییِ سیاسی» درباره سر دادن بعضی شعارهای خارج از عرف در اتفاقات اخیر که مطرح شدن آنها بویژه در فضای دانشگاه قابل تامل است، نوشته:

«شعارها بخشی از حضور توده‌ها در خیابان، این معیادگاه همیشگی سوژه و سیاست هستند و نمی‌توان حضور مردم را بدون شعار تصور کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر جامعه‌ای التهابات خاص خودش را دارد و اصولاً جوامع مانند خطوط الکتروکاردیوگرافی قلب که نبض‌های حیات را نمایش می‌دهند، با همین فراز و فرودها و التهابات و تحولات زنده بودن خودشان را نمایان می‌کنند. تصور جامعه‌ای که هرگز دچار التهاب و تحول نشود، محال است و این حُکم در مورد جامعۀ ایران نیز صادق است. پس باید بپذیریم که تحول و تغییر، ویژگی طبیعی هر جامعه‌ای است که گاه می‌تواند شکل اعتراض و شورش و دیگر اَشکال متفاوت حضور توده‌ای در خیابان و میادین به خود بگیرد و این حضور هم فارغ و عاری از شعارها نیست.

طی سه دهۀ گذشته جامعۀ ایرانی نیز دچار تحولات و التهابات خاص خودش شد و تجاربی همچون ۱۳۷۸و ۱۳۸۸ را کسب کرد. در آن تحولات ما شاهد حضور طبقات و اقشاری مشخص و معین بودیم که عُلقه‌های پایگاه اجتماعی‌شان و ادبیات و نظم گفتاری‌شان مشخص بود. برای مثال، در سال ۷۸ صرفاً جنبش دانشجویی فعال بوده و در سال ۸۸ مشخصاً طبقات متوسط شهری ظهور و بروز جنبشی داشته‌اند. در چنین فضاهایی شعارها از گونه‌ای «ادب سیاسی» بهره می‌برده‌اند که نه تنها بسیاری از مرزبندی‌های ایدئولوژیکی را رعایت می‌کرد، بلکه فارغ از هرگونه بی‌نزاکتی بوده است.

امّا دور دوم جنبش/ شورش‌های اجتماعی در ایران که از حدود یک دهه بعدتر آغاز شد (از سال ۱۳۹۶ به بعد) از نظر شعارشناسی ویژگی بارزی پیدا کرد که سزوار توجه و تحلیل است: رکیک‌گویی و مستهجن شدن شعارها! این روزها در حالی ایران برخی از التهابات اجتماعی را تجربه می‌کند که شعارها دائم به سوی نوعی از رکاکت سیاسی متمایل می‌شوند و بعضاً چنان مستهجن که آدمی را شرم فرا می‌گیرد و این شرم و خجالت آنجا بیشتر می‌شود و بر شگفتی ناظران می‌افزاید که گاه از درون دانشگاه یا قشر نخبه و تحصیل کرده نیز شنیده می‌شود. چرا بعضی از شعارها چنین مستهجن شده‌اند؟

برای استهجانی که اکنون بر بعضی از شعارها حاکم شده فرضیه‌های مختلفی می‌توان ارایه کرد. خیلی ساده و تحقیرآمیز می‌توان گفت خُب بسیاری از این افراد اراذل و اوباش‌اند و ادب ندارند؛ یا به تئوری تقلیل‌گرای روانشناسی فرویدی متوسل شد و گفت این شعارها بیانی از عقده‌های فروخوردۀ جنسی است که اکنون سر باز کرده و مَحمل و توجیهی سیاسی پیدا کرده است؛ یا مواردی دیگر. امّا به نظر می‌رسد که مشخصاً دو علتِ جامعه‌شناختی و روانشناختی می‌تواند موجب سر دادن چنین شعارهای رکیکی بشود.

در سطح تبیین جامعه‌شناختی به این نکتۀ حایز اهمیت می‌توان اشاره کرد که از سال ۸۸ به بعد با زوال طبقۀ متوسط و فرسایش نهادهای مدنی، عموماً جامعه‌پذیری سیاسی به درستی انجام نشده و سوای از آن کم کم نیروهای حاشیه و دهک‌های فرودست برای مطالبات حداقلی و معیشتی وارد میدانِ سیاست شده‌اند. به تعبیری ملموس‌تر، می‌توان گفت پایگاه اجتماعیِ معترضانِ «رأی من کو؟» به پایگاه اجتماعی «نان من کو؟» تغییر کرده‌اند و بدیهی است هر چقدر نزاع از سطح «مدنی» به سطوح «طبیعی» نیل کند، بدیهی است که دوز خشونت چه در کردار و چه در گفتار افزایش پیدا می‌کند. سیاست محل حل و فصل منازعات مدنی است و باید با میدان‌داری نهادهای واسطه انجام شود، تقلیل آن به تنازعِ بقا، کنش سیاسی را خشن و زبان سیاست را تند و رکیک می‌کند.

در سطح تبیین روان شناختی می‌توان به موضوع «تراکم نفرت» اشاره کرد. شعارها در واقع بازتابی از مطالبات و تمنیّات سوژه‌های اعتراض و شورش‌اند. ولی وقتی ناخودآگاه معترضان از نفرت تلنبار شده است، فحش دادن و ناسزاگویی راهکاری می‌شود برای بیان نهایتِ انزجاری که فرد از شرایط خودش دارد. افراد و اقشار مختلفی که پایگاه اجتماعی خود را از دست داده‌اند، هیچ نماینده‌ای در سطوح مختلف قدرت سیاسی ندارند، شنیده نمی‌شوند، نادیده گرفته می‌شوند و دائماً حداقل مطالبات‌شان بی‌پاسخ می‌ماند، سوژه‌هایی آکنده از نفرت و خشم‌اند، که مثل همین دعواهای معمول میان دو نفر، می‌توانند ناگاه منفجر بشوند و چشم‌ها را ببندند و دهان را بگشایند و آنچه که نباید بگویند، بگویند.

لذا در مقام جمع‌بندی، مستهجن‌گویی را در بُعد جامعه‌شناختی ناشی از تغییر در پایگاه اجتماعی معترضان و حذف نهادهای مدنی واسط میان توده و قدرت از یک سو، و از سویی دیگر، در بُعد روان شناختی برآمده از تراکم نفرت می‌توان دانست. بدیهی است که این شعارها ناپسند و زشت و مذموم است و به هیچ عنوان نمی‌توان با هیچ تبیین و تفسیری آنها را توجیه کرد، ولی نکتۀ حایز اهمیت این است که: اساساً شعار و شورش معلول است باید علت‌های زایندۀ این شرایط را از بین بُرد. پس به فکر اصلاح راهبردها و رویکردهایی باشیم که این شرایط بحرانی را رقم زده است!»

کد خبر 712525 منبع: ایسنا برچسب‌ها اغتشاش خبر ویژه اعتراض - تجمع - تحصن

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: اغتشاش خبر ویژه اعتراض تجمع تحصن پایگاه اجتماعی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۹۶۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

الفاظ رکیک سپهر حیدری پس از ممنوعیت حضور دختران پرسپولیسی در ورزشگاه

سپهر حیدری را شاید بسیاری از هواداران فوتبال، خاصه از نوع پرسپولیسی‌اش، بشناسند. او پیش‌تر پسر آرام و متینی بود که از اصفهان به قلب خط دفاعی پرسپولیس رسید و توانست در همان فصل دراماتیک که سرخ‌پوشان تهرانی با افشین قطبی در آخرین ثانیه‌های جدال بازی با سپاهان که به گل نیاز داشتند با یک ضربه سر کار را تمام کند و قهرمانی را به ارمغان بیاورد.

برای نسل جدید هواداران هم، به ویژه آن‌هایی که دستی بر فضای مجازی دارند، سپهر حیدری چهره چندان ناشناخته‌ای نیست. او و همسرش چندصباحی می‌شود تصمیم گرفته‌اند نقش اینفلوئنسر‌های مجازی را بازی کنند. البته که نگاهی به آمار دنبال کنندگان آن‌ها در فضای مجازی هم نشان می‌دهد در این زمینه موفق بوده‌اند. اتفاقا همینجاست که تضاد کاراکتر سپهر حیدری بیرون می‌زند و او را از بازیکن آرام سابق تبدیل به یک غول فضای مجازی می‌کند. برای بررسی بیشترش کافی است به سبک کری‌های او در اینستاگرام رجوع کرد تا مشخص شود چقدر (احتمالا) برای جذب مخاطب، مسیر متضادی را در پیش گرفته است.

سپهر البته سعی کرده قصه تکراری کری‌خوانی را در پیش بگیرد و روی لایک‌های هواداران پرسپولیس همیشه حساب کرده است با این حال، استوری و یا پست‌هایش همیشه هم عرف کری‌خوانی را رعایت نمی‌کند. نمونه‌اش همین انتقاد از پیرمرد هتاک اصفهانی که به هواداران زن پرسپولیس توهین زشتی کرده و به تازگی عنوان شده ۱۰ سال از حضور در ورزشگاه‌ها محروم شده است. سپهر حیدری انتقادات تندی را از او داشته، ولی خودش در همین انتقادات فحش‌هایی به کار برده که نیتش را زیر سوال می‌برد؛ چطور می‌شود با به کار بردن الفاظ رکیک، فرد دیگر که فحاشی کرده را نقد کرد؟

 

دیگر خبرها

  • الفاظ رکیک سپهر حیدری پس از ممنوعیت حضور دختران پرسپولیسی در ورزشگاه
  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • ایلام از استان‌های برتر کشور در پرداخت وام ازدواج است
  • فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور: جنبش دانشجویی سپهر غالب بر فضای سیاسی آمریکا را به چالش کشید/ شبکه های اجتماعی امپراطوری رسانه ای را زیر سوال بردند/ تظاهرات دانشجویی خط قرمز انتقاد از اسرائیل را شکسته است
  • چه عواملی در مشارکت سیاسی زنان نقش دارد؟
  • توان علمی دانشگاه فردوسی مشهد باید به حل مشکلات کمک کند
  • اکثر معترضان اسرائیلی مخالف حمله زمینی به رفح هستند
  • ایجاد اشتغال پایدار از مسیر اتصال دانشگاه و صنعت می‌گذرد
  • فرونشاندن التهابات اجتماعی و تنش‌های داخلی، ضرورتی امنیتی است
  • ردادی: مردم با حضور در انتخابات مجلسی قوی را رقم بزنند